این که آیا شما تصمیم به کاهش وزن دارید، یا میخواهید خانه خود را بسازید، یا یک ورزشکار حرفهای شوید و یا هر هدف دیگری را در نظر دارید این باعث میشود که شما در ابتدای مسیر خود انگیزه بالایی داشته باشید. اما معمولاً شما بعد از مدتی انگیزه خود را از دست میدهید و این کاهش انگیزه باعث عدم دستیابی به اهداف شما میشود.
واقعیت غمانگیز درباره اهداف
تعداد افرادی که به اهداف خود در زندگی میرسند بسیار غمانگیز و ناراحت کننده میباشد. مطالعات نشان میدهد که یک نفر از سه نفر در نصف سال سر رسید اهداف خود را کنار میگذارند و در واقع تصمیم به تسلیم شدن میگیرند. و تنها ۴۶ درصد از مردم در ۶ ماه بعدی سال هنوز اهداف خود را دنبال میکنند و به دنبال رسیدن به رویاهای خود هستند. مهم نیست که در چه زمانی افراد دست از اهداف خود میکشند و تسلیم میشوند. بسیاری از افرادی که شروع به کاهش وزن خود میکنند نه تنها موفق به رسیدن به این هدف نمیرسند بلکه در حدود ۶۵ تا ۹۵ درصد افراد به شرایط بدتری برمیگردند و در واقع به عقب برمیگردند.
آمار مربوط به اهداف مالی بسیار روشن نیست: تقریباً ۲۹ درصد از آمریکاییها هیچ پس انداز بازنشستگی و برنامه بازنشستگی سنتی ندارند. این به رغم این واقعیت است که ۵۹ درصد از مردم گزارش میدهند که بسیار نگران هستند که آنها پول کافی برای بازنشستگی ندارند. متاسفانه، بسیاری از اهدافی که افراد در زندگی خود برای کوتاه مدت و بلند مدت تعیین میکنند محقق نمیشوند. اما خبر خوب این است که تغییرات کوچکی در راه اهداف شما میتواند شانس موفقیت شما را بهبود بخشد.
- این مطلب را نیز بخوانید : آیا نیروی اراده برای رسیدن به یک هدف کافی است؟ (قسمت دوم)
برای اهداف خود محدوده تعیین کنید و اهداف خود را واضح مشخص کنید
اکثر متخصصان در حوزه هدف پیشنهاد میکنند که اهداف خود را خیلی مشخص و واضح تعیین کنید. به عنوان مثال آنها توصیه میکنند که به جای اینکه بگوییم «من میخواهم وزن کم کنم»، باید یک هدف قابل اندازه گیری را تنظیم کنید: «من میخواهم ۳۰ پوند وزن کم کنم». اما با وجود این که اهداف کمی میتواند مفید باشد، یک مطالعه در مجله تحقیقات مصرف کننده گزارش میکند که، مشخص کردن اهداف کمی باعث پسرفت شما بشود. اگر شما تصمیم به از دست دادن ۳۰ پوند از وزن خود بگیرید، قبل از رسیدن به این هدف ممکن است انگیزه خود را از دست بدهید و در واقع ناامید بشوید. و هنگامی که انگیزه شما کاهش مییابد، احتمال موفقیت شما کاهش مییابد.
اما، وقتی برای اهداف خود محدوده تعیین میکنید، شما احتمال موفقیت خود را افزایش میدهید: نکته مهم این که زمانی که شما میخواهید محدودهای برای اهداف خود مشخص کنید، به عنوان مثال بهتر است بگویید میخواهید ۲۰ تا ۴۰ پوند از وزن خود را کاهش دهید تا این که بگویید میخواهید ۳۰ پوند از وزن خود را کاهش دهید. محققان دریافتند هنگامی که شرکت کنندگان به پایینترین حد خود رسیدند (یعنی در کاهش وزن اگر میخواستند ۲۰ تا ۴۰ پوند از وزن خود را کاهش دهند و بتوانند حداقل ۲۰ پوند از وزن خود را کاهش دهند)، بیشتر احتمال دارد باور داشته باشند که هدف نهایی آنها قابل دستیابی است و حس موفقیت را تجربه کنند و این سبب انگیزه آنها برای ادامه حرکت میشود و زمانی که افراد بعد از این مرحله پایان هدف خود را نگاه میکنند باعث ایجاد احساس جنگیدن و رسیدن در آنها می شود، که این یکی از مؤلفههای اصلی موفقیت میباشد. افراد در این مرحله میدانند که رسیدن به هدف کار سختی هست ولی اعتماد به نفس آنها افزایش مییابد. در نتیجه، شانسشان برای رسیدن به اهدافشان به سرعت افزایش مییابد.
برای خودتان یک محدوده هدف خاص تعیین کنید
ایجاد یک محدوده هدف برای خودتان میتواند یکی از سادهترین و مؤثرترین روشها برای تغییر رفتار شما باشد. به عنوان مثال هدف شما این است که سه تا پنج بار در هفته ورزش کنید یا ۱۰۰ تا ۲۰۰ دلار در هر ماه صرفه جویی کنید و سعی کنید این محدوده هدف منطقی باشد. هنگامی که به کمترین حد (یعنی حد پایین هدف خود میرسید) خود را به چالش بکشید و بگویید میخواهم موفق شوم. شما احتمالاً خواهید دید که طعم کمی از موفقیت، میتواند انگیزه شما را برای رسیدن به مرحله بعد افزایش دهد.