در حال حاضر افکار مهار نشده کمی دارم که ناشی از انتخاب من نیست. من مدیریت ذهن خود را در دست دارم، بنابراین اکنون ذهنم کاملاً آرام است. ذهن شما هم میتوانید چنین باشد! هنگامی که افکار خود را تغییر میدهید، احساسات خود را نیز تغییر خواهید داد و همچنین محرکهایی که آن احساسات را آغاز میکنند نیز کنار خواهید گذاشت. هردوی این نتایج به ذهن شما آرامش بیشتری میدهد.
قبلاً در مورد نحوه کنترل ساکن دوم ذهن، یعنی نگرانی؛ نکاتی گفته شد که اینجا با مثالی آن را روشن خواهیم کرد: به جای نگرانی در مورد مسافران عزیزم در آبوهوای بد، میگویم: (برایشان دعا میکنم): ” از روح عالی سپاس گذارم برای مراقبت از او. برای مراقبت از ماشین و امنیت و نگهداری او در جاده سپاس گذارم. برای امن و هشیار نگهداشتن او سپاس گذارم.”
وقتی در مورد آن فکر میکنید لبخند بزنید یا با صدای بلند آن را بگویید و از زمان حال استفاده کنید؛ هر دوی اینها به شما کمک میکنند تا آن را حس کنید و احتمالاً حتی باور کنید. اگر شما بتوانید آنچه را که برای آن دعا میکنید تجسم کنید، تجسم این حس را افزایش میدهد تا تأثیرات خود را افزایش دهید. حالا یک نفس آرام بکشید، دم آرام از طریق بینی، و بازدم آرام از طریق دهان. هر چند تا که دوست دارید.
جایگزین کردن اندیشههای ترسناک با افکار قدردان رفتار واکنشی را کاهش میدهد و بخار را از راکتور میگیرد.
مثالی دیگر: اگر فرزند شما در بازار گم شود، واکنشهای والدین معمولی که به دنبال اندیشههای ترسناک هنگام پیدا کردن او هستند، به آنها دروغ میگوید. “من به شما گفتم که هرگز از جلو چشم من دور نشو”. این واکنش در وهله اول فقط سطح ترس کودک را بالا میبرد. بهعلاوه، آنها همچنین میآموزند که مادر و یا پدر وقتی دچار اشتباه میشوند فریاد میزنند که ممکن است باعث شود آنها به شما دروغ بگوید یا در آینده به شما چیزی نگویند. وقتی آن اتفاق میافتد، افکار ترس را تغییر دهید: ” از شما (قدرت عالی) برای مراقبت از فرزندم و نگهداشتن او در امنیت سپاس گذارم. از شما برای کمک به من که او را زود پیدا کردم تشکر میکنم. ” سپس هنگامیکه بعد از این فرآیند فکری به فرزندتان مینگرید، واکنش شما تنها قدردانی است که به نظر میرسد جایگزین بهتری است.
افکار مشکل ساز
از بین بردن این مشکل، به توجه و انعکاس بیشتری برای شناسایی و درمان عوامل ایجاد کننده آن نیاز دارد؛ اما تا آن زمان، میتوانید با تنفس آگاهانه به محض اینکه حضور او را احساس کردید، آن را کنترل کنید. افکار یا احساسات راکتور با نگرانی از پاسخ مبارزه یا پرواز فعال میشود. نشانههای فیزیولوژیکی حضور او مشابه است. با کمی توجه، قادر به تشخیص تفاوت بین اضطراب، خشم، سرخوردگی یا درد خواهید بود:
- افزایش ضربان قلب و فشارخون؛ افزایش آدرنالین
- تنفس سطحی یا تنگی نفس
- تنش ماهیچهای
من مطمئن هستم که پیشنهاد شمارش تا ده در زمان عصبانیت را شنیدهاید، شما میتوانید این ده ثانیه را مؤثرتر کنید اگر در آن زمان آگاهانه نفس بکشید. تنفس آگاهانه ساده است؛ فقط به تنفس خود هنگام ورود و خروج هوا دقت کنید.
دم از طریق بینی:
- ورود هوا را به سوراخهای بینی احساس کنید.
- ریههای خود را پرکرده و گسترش دهید.
- بر بالا آمدن شکم تمرکز کنید.
بازدم از طریق بینی:
- تهی شدن ریهها را احساس کنید.
- بر پایین آمدن شکم تمرکز کنید.
- خروج هوا را از سوراخهای بینی احساس کنید.
تا زمانی که دوست دارید این کار را انجام دهید. اگر میخواهید از این حالت خارج شوید این به آدرنالین زمان میدهد تا نرمال شود. اکنون میتوانید با یک دیدگاه آرامتر و منطقیتر و جلوگیری از رفتارهای مضر به آن موقعیت بازگردید. یکی از مشکلات این ساکن این است که مسائل بیخوابی را میافزاید. با رها کردن یا کنترل رآکتور، رفتارهای واکنشی را کاهش میدهید، که باعث کاهش نیاز به تکرار کردنها میشود که خود عامل بیخوابی است.
مدیریت ذهن خود را بر عهده بگیرید و به راکتور اجازه ندهید که استرس را به زندگی و روابط شما وارد کند!
برای سلبکننده خواب
(همانطور که گفته شد او میتواند ترکیبی از هر تعداد از “ساکنین” ذهن از جمله برنامهریزان داخلی، تکرارکنندهها با منتقد درونی و نگرانیها باشد.)
من با یک مشکل بسیار رایج دست به گریبان بودم: قادر نبودم ذهنم را در هنگام خواب خاموش کنم. این ناتوانی مانع از خوابیدن من و در نتیجه، خواب آرامبخش و انرژیبخش شبانه شد. در اینجا این که چگونه بر ذهن خود مسلط شدم و خستگی ناشی از بیخوابی را دفع کردم، را توضیح میدهم.
در ابتدا با تمرکز بر تنفس و توجه به بالا و پایین آمدن شکمم شروع کردم – اما این برای مدت طولانی ذهنم را از افکار مزاحم نجات نمیداد. سپس با استراتژی جایگزین روبرو شدم که تفکر کنترل نشده را از بین برد – تصور کردن به کلمه جایگزین در هنگام دم و فکر کردن به آن زمان بازدم. این کلمه را تا آنجا که با طول تنفسم مطابقت داشته باشد اصلاح میکنم.
وقتیکه خودم را درحال تفکر میبینم، به عقب برمیگردم و دم و بازدم انجام میدهم. با این تکنیک، من هنوز فکر میکنم، اما دیگر از کنترل خارج نمیشوند. ذهنم در کنترل من است و من آرامش را انتخاب میکنم. از اولین باری که این روش را امتحان کردم بعد از چندین سیکل خمیازه کشیدنها شروع شد و معمولاً ظرف ده دقیقه میخوابم. برای شبهای دشوار، توجه بیشتری را برای نگهداشتن چشمانم در یک موقعیت (بسته) اضافه میکنم. گاهی اوقات سعی میکنم به سمت چشم سومم نگاه کنم اما به چشمهایم آسیب میرساند.
اگر برای خوابیدن مشکل دارید به این دلیل است که نمیتوانید ذهن خود را خاموش کنید، من بهشدت توصیه میکنم این روش را امتحان کنید. من هنوز هم هر شب از آن استفاده میکنم شما میتوانید از امشب بهتر بخوابید! شما همچنین میتوانید از این تکنیک هر زمان که بخواهید استفاده کنید: اگر خیلی زود از خواب بیدار شوید دوباره به خواب بروید.
- افکار خود را خاموش کن.
- احساسات خود را آرام کنید.
- به سادگی بر حال تمرکز کنید.
مدیریت ذهن خود را بر عهده بگیرید
ذهن شما یک ابزار است و مانند هر ابزار دیگر میتوانید از آن برای اهداف سازنده یا اهداف مخرب استفاده کنید. شما میتوانید ذهن خود را با تفکرات ناخواسته، نامطلوب و مخرب اشغال کنید یا میتوانید مدیریت ذهن کنید و ساکنین مطلوب مانند صلح، قدردانی، محبت، عشق و شادی را انتخاب کنید.
ذهن شما میتواند بهترین دوست، بزرگترین حامی شما باشد و کسی باشد که میتوانید رویش حساب کنید و او شما را تشویق کند. انتخاب با شماست!