ترس از رهایی را میتوان به عنوان یکی از مشکلاتی نام برد که گرچه کمتر شناخته شده است، اما از مهمترین و مؤثرترین عوامل به هم خوردن بسیاری از روابط عاطفی قلمداد میشود. در قسمت دوم این مقاله با ما همراه باشید تا با اولین راهکار برای مقابله با این مشکل آشنا شوید.
چطور با ترس از رهایی مقابله کنیم
بسیاری از افرادی که با مشکل ترس از رهایی دست و پنجه نرم میکنند، قبلا در زندگی این مورد را تجربه کردند، مثلا در رابطه قبلی خود. اما معمولا این مشکل ریشه در کودکی آنها دارد. رها شدن در کودکی میتواند تأثیر روانی منفی و عمیقی در کودک داشته باشد. به طور مثال زمانی که یک یا هیچکدام از والدین در پرورش کودک نقشی نداشته باشند. نکته اصلی، تشخیص وجود اختلال ترس از رهایی در فرد است. در ادامه با راهکارهایی آشنا خواهید شد که به شما کمک میکند با این مشکل کنار بیایید تا در ادامه بتوانید روابط سالمی داشته باشید.
قبول کنید سزاوار دوست داشته شدن هستید
اساس جدال هیجانی تمام افرادی که دچار اختلال ترس از رهایی هستند، این احساس است که ارزش دوست داشته شدن را ندارند. به احتمال زیاد این ترس از دورانی کودکی و زمانی که در گذشته رها شدهاند ناشی میشود. فردی که به او وابسته بودند بنا به هر دلیلی آنها را رها کرده، و در نتیجه آن این حس به آنها منتقل شده که به اندازه کافی دوست داشته نشدهاند. تعبیر کودکانه و ساده این موضوع در ذهن بچه به این صورت است: ”اگر او مرا دوست داشت رهایم نمیکرد.“ این تصور سادهای که در ذهن کودک شکل میگیرد با اینکه احتمالا اشتباه است، اما تأثیر خود را میگذارد.
با گذشت زمان این سؤال برای کودکان به وجود میآید که به چه دلیل دوست داشته نشدند. آیا به اندازه کافی زیبا نبودند؟ به اندازه کافی باهوش نبودند؟ و یا به اندازه کافی خوب نبوند؟ این افکار میتوانند تا سن بزرگسالی در ذهن فرد بمانند که نتیجهاش فرد بالغی است که هنوز فکر میکند چیزی در درونش وجود دارد که باعث میشود ارزش دوست داشته شدن، آن هم به طور کامل و واقعی را ندارد.
این افراد معمولاً به صورت ناخودآگاه باور دارند اگر کنترل رابطه را به دست بگیرند فرد مقابل رهایشان نخواهد کرد و به همین دلیل همیشه در تلاش هستند رابطه و مخاطب خاص خود را کنترل کنند، که این موضوع از اختلال ترس از رهایی ناشی میشود. اولین قدم در راه مقابله با اختلال ترس از رهایی این است که باور داشته باشید لایق دوست داشته شدن هستید.
باور داشته باشید سزاوار عشق هستید
همه سزاوار عشق هستند. چیزی به اسم فرد کامل وجود ندارد. همهی ما دوست داریم محبت کنیم و مورد توجه و محبت واقع شویم. همه ما عیب و نقصهایی داریم. بنابراین رابطه عاشقانه متشکل است از دو فرد که هر کدام عیب و نقصهایی دارند ولی سزاوار عشق و داشتن رابطه هستند. اما این به آن معنا نیست که همه باید شما را دوست داشته باشند. با این حال برای هر کس یک مخاطب خاص وجود دارد. وقتی آن شخص را پیدا کردید به خود یادآور شوید که لایق عشق و توجهی که از او دریافت میکنید هستید. برای رابطه اهمیت قائل شوید اما توجه داشته باشید که نباید تمام هستی شما را در بر بگیرد و به مهمترین چیز در زندگیتان بدل شود.
از نظر احساسی به خود متکی باشید
هویت شما نباید تماماً به وجود یک رابطه بستگی داشته باشد. ممکن است بخشی از وجودتان باشد اما هویت شما را تعریف نمیکند. اطمینان حاصل کنید که این مورد را با آغوش باز بپذیرید، سعی کنید با ایده تنها بودن کنار بیائید. متکی شدن به خود در بعد احساسی آنطور هم که به نظر میرسد ساده نخواهد بود مخصوصا اگر به رابطه فعلی یا قبلی خود اتکا کرده باشید. مشاوره میتواند در این مورد به شما کمک کند. تا آنجایی که ممکن است به خود یادآور شوید برای حس امنیت از نظر احساسی به فرد دیگری نیاز ندارید. این ویژگی در یک چشم بر هم زدن به وجود نمیآید، پس در ابتدا صبور باشید. در این راه روزی یک قدم بردارید و همواره به خود یادآور شوید که مسؤلیت احساسات شما بر دوش خودتان است و حتی اگر درگیر رابطهای نیستید باز هم فردی با شخصیت مستقل محسوب میشوید.
هر قدر لازم است به خود یادآوری کنید شخص دیگری مسؤل ایجاد امنیت احساسی در شما نیست. هویت شما بر شریک زندگی دیگری بودن ارجحیت دارد. مسؤلیت عواطف و احساسات خود را بر عهده بگیرید. اگر احساس ترس در شما به وجود آمد آنرا نادیده نگیرید و نگذارید به رفتارهای مخربی مثل حسادت، کنترل بیش از حد مخاطب خاص و دیگر موارد گفته شده تبدیل شود.
در یک کلام، از نظر احساسی به خود متکی بودن یعنی از راه درستی مسؤلیت احساسات خود را به عهده گرفتن. اینکه شخص دیگری مثل شریک زندگی یا همسر خود برای داشتن حس امنیت وابسته نباشید. آنها در این مورد هیچ مسؤلیتی ندارند و نمیتوانند شما را از ترسهایتان برهانند. برای اینکه از نظر احساس به خود متکی شوید باید با ترسهای خود کنار بیایید. معمولا پیدا کردن ریشهی این ترسها را نیز برای برطرف شدن آنها لازم است.